خط به خط با روح الله ره
سرمقاله هفتهنامهی خط حزبالله
عصر روز دوّم فروردین سال ۱۳۴۲ وقتی مأموران رژیم پهلوی به مردم و طلّاب عزادار شهادت حضرت امام صادق علیهالسلام در مدرسهی علمیّهی فیضیّه در قم یورش بردند و با سفّاکی هرچه تمامتر، دست به سرکوب و خشونت زدند، چنان جوّ رعب و وحشت بر شهر سایه افکنده بود که حتّی بیمارستانهای این شهر نیز جرئت پذیرش مجروحان این حملهی وحشیانه را نداشتند.
در این وضعیّت، جمع کوچکی از طلّاب برای چارهجویی و شرح ماوقع به منزل امام رفتند و در واقع، به آنجا پناه بردند. حق هم داشتند بترسند؛ آنچه دیده بودند و تجربه کرده بودند حدّاقل در تاریخ معاصر ایران کمنظیر بود. امام خمینی، در آن جمع محدود و مضطرب، سخنانی گفتند که عجیب مینمود: «ناراحت و نگران نشوید، مضطرب نگردید، ترس و هراس را از خود دور کنید. شما پیرو پیشوایانی هستید که در برابر مصائب و فجایع، صبر و استقامت کردند که آنچه ما امروز میبینیم، نسبت به آن چیزی نیست. پیشوایان بزرگوار ما حوادثی چون روز عاشورا و شب یازدهم محرّم را پشت سر گذاشتهاند و در راه دین خدا یک چنان مصائبی را تحمّل کردهاند. شما امروز چه میگویید؟ از چه میترسید؟ برای چه مضطربید؟... دستگاه حاکمه با ارتکاب این جنایت، خود را رسوا و مفتضح ساخت و ماهیّت چنگیزی خود را بهخوبی نشان داد. دستگاه جبّار با دست زدن به این فاجعه، شکست و نابودی خود را حتمی ساخت. ما پیروز شدیم؛ ما از خدا میخواستیم که این دستگاه ماهیّت خود را بُروز دهد و خود را رسوا کند.» (صحیفهی امام، جلد ۱، ص ۱۶۶)
این سخنان، در آن جوّ رعب و وحشت و ساعاتی پس از یک سرکوب وحشیانه و تمامعیار، در ظاهر آنقدر از واقعیّتِ آن لحظه و صحنه دور بود که انگار فقط گفته شده بود تا مرهمی بر روح مضطرب و دل لرزان آن جمع باشد؛ آنچنان که رهبر معظّم انقلاب اسلامی، بیش از شصت سال بعد، آن را اینگونه روایت میکنند: «در آن شب تاریخیِ پس از حمله به فیضیّه در سال ۴۲ که امام راحل در خانهی خود پس از نماز عشاء، برای جمع محدود و مرعوب طلّاب سخن میگفت، شاید این تعبیر بلند که «اینها میروند و شما میمانید»، به نظر بعضی از ما بلندپروازی و آرزوپروری تلقّی میشد، امّا گذر زمان نشان داد که ایمان و صبر و توکّل، کوه موانع را از جا میکَند و کید دشمنان در برابر سنّت الهی ناکارآمد است.» (پیام «حوزهی پیشرو و سرآمد» ۱۴۰۴/۲/۱۷)
از آن تعبیر بلند و پیشبینی عجیب در آن شب تاریک و دهشتزا تا طلوع فجر پیروزی، پانزده سال به طول انجامید؛ سالهایی که با پستیوبلندیهای بسیاری روبهرو بود و در مقاطعی رژیم پهلوی حتّی خود را در اوج شوکت و قدرت میدید و خود و حامیانش حتّی در خواب نیز نمیدیدند که پیشبینی آن مرد خدا ــ که حالا دیگر در تبعید بود و حتّی اجازهی ارتباط با مردمش را هم نداشت ــ محقّق شود.
امروز نیز از جهاتی بیشباهت به آن روزها نیست: مستکبران عالم دست به دستِ هم دادهاند تا راه خمینی کبیر را سد و انقلاب اسلامی، این میراث بزرگ او را که سدّی در برابر مطامع شیطانی آنان است از میان بردارند؛ در آمریکا کسی بر مصدر امور است که دست کمی از فرعون ندارد، رجز میخواند و مرگ و زندگی دیگران را در دست خود میداند و تا ادّعای خدایی، فاصلهی چندانی ندارد؛ سگ هار این فرعون در منطقه همچنان کشتار میکند و در ظاهر، کسی جلودار این ماشین کشتار نیست؛ امّا در همین زمانهی اتّحاد زَر و زور و تزویر، رهبر انقلاب نوید پیروزی میدهند و آینده را روشن و ظفر را قطعی میدانند، چنان که روز گذشته در دیدار نخستوزیر پاکستان نیز تأکید کردند که «ما به آیندهی دنیای اسلام خوشبین هستیم.» ۱۴۰۴/۳/۵
این شهامت و استقامت و ایمان و عمقاندیشی، محصول تأسّی به سیرهی حضرت امام است؛ امامی که ادّعا و سخنی از خود نداشت و هرچه میاندیشید و میگفت و میکرد برگرفته از اسلام بود؛ اسلامی ناب که محدود به احکام مطهّرات و نجاسات نبود و نیست و با تکیه بر فقه پویا، برای زندگی پیچیدهی بشر امروزی نیز حرف و ایده داشت و دارد. ۳۶ سال از عروج آن مرد خدا میگذرد امّا دشمنیها با او نهتنها کم نشده، بلکه بیشتر نیز شده است. اگر امام مرده است، پس علّت اینهمه دشمنی چیست؟ آیا همین دشمنیها روشنترین گواه زنده بودن راه و میراث او نیست؟ اگر انقلاب از مسیر خود منحرف شده بود، چه نیازی به اینهمه لجنپراکنی و عداوت!
همانگونه که رهبر انقلاب بارها تاکید کردهاند، مردم در اندیشه و عمل حضرت امام جایگاهی حقیقی و ویژه داشتند. این جایگاه برخاسته از یک باور قلبی بود نه همچون دیگر سیاستمداران دنیا که مردم را تودهای موهوم و ابزاری برای کسب قدرت و رسیدن به منافع خود میدانند. امام با همین باور و نگاه در نخستین سخنرانی خود پس از ورود به میهن از تبعید، فرمودند؛ «من به پشتیبانی این ملت، دولت تعیین میکنم...».
امروز نیز بسیاری از پیشبینیها و تصمیمات و اقدامات رهبر انقلاب براساس شناخت مردم و به پشتیبانی آن است. مردمی که علی رغم پیچیدهترین و سختترین عملیاتها، فشارها و حملات در حوزههای مختلف اقتصادی، فرهنگی، رسانهای و ... همچنان پای کار امام و انقلاباند. و بالاخره باید گفت علی رغم گذشتن ۳۶ سال از رحلت جانسوز آن مرد تاریخ ساز و بزرگ، راه و خط او ادامه دارد و میثاقی که حضرت آیتالله خامنهای در سال ۱۳۶۸ با قاطعیت درباره ادامه این خط عنوان کردند، همچنان با قوت و قدرت پابرجاست؛ «خطّى که امام براى انقلاب ترسیم کردند و ده سال است که ما و ملّت ایران بر اساس آن خط حرکت میکنیم، خطّ عظمت اسلام و مسلمین است؛ خطّ دفاع از محرومین و مستضعفان در سراسر عالم است؛ خطّى و راهى است که ملّت ایران را در دنیا بهصورت یک ملّت زنده و سرافراز درآورده و ما را از حالت ملّت عقبافتادهی وابستهی مردهاى بهصورت مستقلترین و زندهترین و فعّالترین ملّتهاى دنیا درآورده؛ خطّى است که ایمان مردم و محبّت مردم و عشق مردم به اسلام را برانگیخته و آنها را در این راه به فداکاریهاى اعجابانگیز و بینظیر واداشته. این خط، زندگى ما است، همهی هستى ما است، هویّت ملّى و انقلابى ما است و به فضل پروردگار همین خط، با قاطعیّت، با قدرت، با امید، با همان روحیهاى که امام در طول دوران نهضت و دوران انقلاب عملاً به ما تعلیم دادند به پیش خواهد رفت. ما براى تحکیم راه امام و راه انقلاب، براى فداکارى و تلاش و کوشش شبانهروزى آمادهایم، جانهاى ما و خونهاى ما فداى این راه و این خط است و سعادت ما در این است که زندگیمان را در این [راه] بگذرانیم؛ در این هیچ تردیدى نیست.» ۱۳۶۸/۰۵/۱۲